یارو مرده بود، روی سنگ قبرش نوشته بودن، احمدآقا مرده اس ولی مغازه بازه اس !
به عقیده اصفهانی ها خنده از گریه بهتر است، چون موقع خندیدن انسان نم پس نمیده !
حیف نون ميميره بعد تو اون دنيا ازش ميپرسن چی شد مردی ميگه داشتم شير ميخوردم ميگن شيرش فاسد بود ميگه نه گاو يهو نشست
یارو با قايقش وسط دریا بوده، غضنفر رو در حال غرق شدن میبینه بهش نزديك میشه، میپرسه: داري غرق ميشي؟
غضنفر بزور سرشو از آب درمیاره میگه: آره، چطور مگه؟
غضنفر هی ميخنديده بهش ميگن چراميخندی ميگه يه جوك واسه خودم تعريف كردم كه تا حالا نشنيده بودم !
به حیف نون میگن سفر حج چطور بود میگه : خیابونا تمیز ، برجاش بلند ، ماشینا آخرین مدل. البته یه جای زیارتی هم داشت که شلوغ بود نرفتم !
تو شهر حیف نون برای اولین بار چرخ فلک نصب میکنن. حیف نون به شهرداری زنگ میزنه میگه دستتون درد نکنه، از وقتی پنکه بزرگه رو نصب کردین هوا خیلی خنک شده !
برق میره غضنفر با یه قابلمه میره در خونه حیف نون میگه برق دارید؟ حیف نون میگه : همین کارها رو میکنید میگن خرید دیگه خوب یه ظرف پلاستیکی میاوردی که برق نگیرتت !
حیف نون میره طواف کعبه ، جو می گیرتش میزنه تو سر و سینش و داد می زنه " وای خدا کشته شد " !
غضنفر یه سکه میندازه هوا شیر میاد فرار میکنه
غضنفر به رفيقش ميگه: ميخوام دختر شاه رو بگيرم! رفيقش ميگه: چرت نگو مومن! مگه كشكيه؟!
غضنفر ميگه: بابا من كه راضيم، ننم هم كه راضيه، فقط مونده شاه و دخترش!
غضنفر فوتبالیست میشه و میخواد تو تیمی استخدام بشه. مدیر تیم به غضنفر میگه اول اینقدر حقوق میگری و بعدا حقوقت اضافه میشه. غضنفر میگه پس ایلده بعدا میام !
یک روز غضنفر می افته تو دره ( گیم آور) میشه ...
به غضنفر میگن : خبر داری حیف نون موبایل گرفته ؟ غضنفر میگه : اِِ ..بیچاره.... از ایدز هم بدتره !
غضنفر صبح از خواب پا می شه میبینه هوا خوبه زنگ می زنه هواشناسی تشکر می کنه !
غضنفر کمک خلبان میشه ، به خلبان میگه : نگاه كن از این بالا آدما مثل مورچه می مونن
خلبان: نه جانم، اینا همون مورچه هستن. ما هنوز رو زمینیم و پرواز نكردیم !
غضنفر مي ره استاديوم جاي اينکه فوتبال نگاه کنه مرتب بالا سرشو با تعجب نگاه ميکرده. بهش مي گن چرا فوتبال نگاه نمي کني؟ مي گه: دنبال کلمه زنده مي گردم !
به حیف نون ميگن دو دو تا ميگه: ميشه بيشتر توضيح بديد ؟
یه روز خسیسه میخواست با اتوبوس بره شهرش ، میره ترمینال بپرسه بلیط اش چقدر میشه ؟؟ یارو میگه سه هزار تومن ! خسیسه میگه بابا ارزونتر ! یارو میگه دوهزار وپانصد بشین بوفه!! خسیسه میگه ارزان تر ! یارو میگه دو هزار بده بشین زمین.. خسیسه میگه ارزا نتر ؟؟ یارو میگه هزار تومن بده بدو دنبال ماشین...
غضنفر دست انداخته بوده گردن دوست دخترش . نمي دونسته بهش چي بگه . يهوووو ميگه : گردنتو بشكنم
اتوبوس میرسه به پلیس راه!! یارو میبینه حیف نون داره از دور میاد.. وقتی میرسه یارو بهش میگه از اونجا داری میدوی؟؟ حیف نون میگه آره !! میخواستم بگم من خسته شدم .. من پیاده میشم شما برید !
غضنفر میره جبهه و از کمر به پایینش قطع میشه،
بهش میگن: چه احساسی داری؟
میگه: احساس میکنم تا کمر رفتم تو بهشت !!!
حیف نون میخواسته آتش نشان بشه
توی آزمون استخدامی ازش میپرسند اگر جنگل آتش بگیره و اون اطراف آب نباشه چه کار میکنی؟
حیف نون میگه: هیچی تیمّم می کنیم !
حیف نون داشت با یه خره شطرنج بازی میکرد
یکی دیگه رد میشه میگه عجب خر باهوشی
حیف نون میگه زیاد هم باهوش نیست یک یک مساوی هستیم !
دلداری غضنفر به نامزدش : مهم نیست که قشنگ نیستی ! قشنگ اینه که مهم نیستی
نصيحت غضنفر به پسرش: هيچ وقت زن نگير و به پسرت هم بگو زن نگيره !
غضنفر ماشینش پنچر میشه…
میره از لوله اگزوز فوت میکنه...
حیف نون رد میشه..میگه:خره…
تا صبح هم فوت کنی لاستیکت باد نمیشه…
چون شیشه های ماشینت پایینه !!!
دفترچه خاطرات غضنفر : خیلی فقیر بودیم ،هیچ پولی نداشتیم ، مادرم قادر به زاییدن من نبود ، در یک شب آفتابی خاله ام مرا زایید !
به غضنفر میگن که با کاروان یه جمله بساز میگه : توی حمام هیچوقت دوش کار وان رو نمیکنه !
به غضنفر میگن : تولدت کِیه ؟ میگه : ۵ آذر ، میگن چه سالی ؟ میگه : هر سال !
غضنفر بعنوان مهندس کامپیوتر استخدام میشه! آخر وقت روز اول رییس رفت ازش پرسید: خُب، امروز چه کردی؟ غضنفر گفت: هیچی؛ کلیدهای کیبورد نامرتب بود، بترتیب الفبا چیدمشون!
به غضنفر میگن نامزدی مثل چی میمونه میگه مثل اینه كه بابات برات دوچرخه بخره نذاره سوار شی
به حیف نون میگن چه وقت نه راه پس داری نه راه پیش؟؟؟؟ کلی فکر می کنه میگه وقتی که روی اره نشسته ام !
میتونی دویست هزار تومن به من قرض بدی ؟ میدونم كه داری ! خواهش می كنم كمكم كن ، به خدا بهت برمیگردونم ....
( التماس غضنفر به یك دستگاه خودپرداز !!! )
یه آبادانیه میره تو مغازه به یارو میگه: کا، بلوز داری؟
مغازه داره میگه: نه.
آبادانیه میگه: کا، شلوار داری؟
مغازه داره میگه: نه.
آبادانیه با تعجب میگه: کا، پس چرا رو شیشه نوشتی: کا لباس داریم؟
دکتر از غضنفر می پرسه این همه قاشق در شکم تو چه کار می کنه؟ غضنفر میگه: دکتر جان الهی من فدات شم خودتان گفتین روزی یک قاشق بخور
به غضنفر ميگن يه موجود نام ببر.....ميگه يخ! ميگن يخ که موجود نيست؟ ميگه چرا چون همه جا نوشته يخ موجود است
یارو با خدا قهر ميكنه، صبح كه از خونه بيرون میره ، ميگه: به اميد بعضيا !
به غضنفر میگن بابات مرد ! میگه دروغ میگین ، یه چیزی شده نمی خواین بهم بگین .
غضنفر مي ره عروسي، تو عروسي برف شادي مي زنن، سرما مي خوره
تعداد صفحات : 6