loading...
بهترین ها و برترین ها ..........
Majid Najafi بازدید : 4 شنبه 16 آذر 1392 نظرات (0)


باکلی احساس به نامزدم میگم :
وای چقدر دوست دارم…میگه از ته دل میگی؟
پ ن پ از سر پیچ لوزالمعده میگم


○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

دارم میرم مستراح مامیم میگه کجا میری
من:دستشویی.تو هم میای؟؟!!!!
مامانم با عصبانیت :((( نخیر
من: پ ن!تو رو خدا پاشو بیا خجالت نکش!!!!


○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

دوستم ازم پرسید دیروز چند شنبه بود؟
گمتم دوشنبه؛ گفت واااااای... یعنی امروز سه شنبس؟
گفتم: پ ن پ به علت درخواست مکرر بینندگان روز دوشنبه یه روز دیگر تمدید شد، هنوز دوشنبس.


○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

یارو از حموم اومده بیرون سرش خیسه داداشش اونو دیده میگه:داداش حموم بودی؟میگه:پ ن پ تو درازگودال های اقیانوس اروم غواصی میکردم سرم خیس شد....

 

○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

بادوستم نشستیم عکسای عروسیه اون یکی دوستمو نگاه می کنیم
می گه: سارا شوهرش کچله؟
پ ن پ مو داره فقط فرقشو گشاد باز کرده.

یکی از بستگان فوت کرده زنداداشم میگه حالا پنجشنبه براش مراسم میگرن ؟ ؟ ؟
میگم پ ن پ میرن مشهد خرجش کمتر درآد...


○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

یه دونه دلستر با سرباز کن دادم دست دوستم میگم بازش کن،میگه با این بازش کنم؟؟
میگم پ ن پ راست کلیک کن روش برو روی ...open with با media player بازش کن


○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

از اداره آب و فاضلاب زنگزدن میگن:
میشه شیر آب رو باز کنید:
گفتم چشم بعد رفتم بازکردم.
برگشتم گفتم:بازکردم.گفت:چی امد؟
گفتم:آب.گفت:پ ن پ میخواستی نوشابه بیاد؟!!!!
تازه فهمیدم سرکارم گذاشتن

 

○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

از دانشگاه خسته و کفته اومدم خونه مادرم میگه چرا دیر اومدی کلاست طول کشید میگم پ ن پ ی مبحث مهم بود تایم کلاس که تموم شد من درخواست کردم بحث تموم شه و همه موافقت کردند طول کشید


○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

 

خواهرم تعریف کرد که واسه عروسيش رفتم آرايشگاه يه دختره اون جا اونو با لباس عروس و آرايش عروس ديده. ميگه واي خيلي خوشگل شدي امشب عروسيته؟ اونم گفته : پــ نــ پــ امشب جايي عروسي دعوتم ميخوام چشم عروس رو در بيارمو دقش بدم.

 

○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

اقا رفتم کتابخونه محلومون ثبت نام مسئول کتابخونه میگه برا درس خوندن اومدین میگم پ ن پ امدم ببینم اگه ساکتن براشون یه مثبت بزامردم چه سوالی میپرسنا

 

○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

خونواده رفته بودن شمال منم درگیر کارام بودم از یه طرفم دوری واسم سخت بود نرفتم مامانم برگشته میگه خاخون(هامون منظورشه من نمیدونم چه اصراریه9 ماه فکرمیکنن اسم میذارن بعد یچیز دیگه میگن به آدم؟ ) وای به حالته اگه این اراذل اوباشو بریزی توخونه منم گفتم چشششششششششششم مامان غلم(گلم)بعدرفتنِِ. منم زنگ زدم بروبچ اومدن شب زنگ زده هممونم خابیم برگشته میگه خیلی بیشوحوری مگراینکه دستم بهت نرسه گفتم چرا اخه؟ میگه اکرم خانم زنگ زد گفت کدوم پدرسگایی رو آوردی خونه!!!!! خوب آخه واقن این مامانه من دارم؟ حتما بایدآمار منو ازهمسایه بگیره؟ من خودمو میذارم دم در خونتون بیاید منو به فرزندی قبول کنید جان عزیزتون.......


○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

 

به مامانم میگم: ی چیزی بنداز رو بابا ،خوابه
میگه:پتو خوبه؟
گفتم: پ ن پ میز،میز خوبه


○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

دارم حرف میزنم هی زبونم میگیره
بابام میگه: چته زبونت بند اومده ؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام حرف بزنم اینجا بد آنتن میده!


○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

با یه دسته پول رفتم بانک
کارمند میگه میخوای بریزی به حساب ؟
گفتم پ ن پ عاشقتم اومدم بریزم به پات


○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

رفتم نونوایی بعد نیم ساعت که نوبتم شده شاتر(شاطر و ... )میگه نون میخوای؟
گفتم بله بی ضحمت(زحمت-ظحمت-ذحمتو...)10تا می خواستم!!!!!!!!!!!
ستاد مبارزه با پ ن پ


○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

رفتم سوپر مارکت میگم اقا ببخشید یه لامپ۱۰۰محبت کنین.
اورده تست کرده میگه میبری؟
میگم پـَـ نـَـ پـَـ همین جا میخورم!


○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

تو جاده مشغول رانندگی بودم که پدر گرامی گفت دخترم هرجا انار دیدی... 
نذاشتم حرفش تموم شه گفتم وایسم که انار بخیریم؟ 
گفت پ ن پ وایسا پیاده شیم بگیم آی انار انار دون دونه از فردای خود کسی چه میدونه 
اٌاٌاٌاٌاٍمیدووووووووو جهان 
پدر پ ن پ گو داریییییییییییم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

 

رفتم سر قبر بابابزرگم
یارو اومده پیشم نشسته میگه فوت کردن؟
پ ن پ فردا امتحان ریاضی داره خودشو زده به مردن که نره..


○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

 

وایسادم تو صف نونوایی، یارو بعد از من اومده میگه شما هم میخوای نون بگیری؟
گفتم پ ن پ:من از سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد(فائو) اومدم، بررسی کنم وضعیت غذایی کشورتون چجوریه.


○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

 

رفتم سرکلاس میخوام درس بدم بچه ها میگن اقا میخواین درس بدین میگم پ ن پ آومدم درباره تعطیلات آخر هفته با شما مشورت کنم.


○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

 

نشستم تو اتوبوس صندلی ها هم پر شده
ولی راننده نمیره بعد 30 دقیقه صف کشون شد تا جلوی درب ماشین
به راننده میگم اقای زاننده مخارجتون زیاده که اینقدر آدم سوار میکنین
میگه پ ن پ میخوام ببینم لاستیکای تازه خریدم ظرفیت آدما رو داره آخه تازه لاستیکارو عوض کردم
...
دیگه هیچی دیگه

 

○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

صبح پاشدم به زور دارم لباس میپوشم
بابام میگه کلاس داری؟
پ ن پ نگران لباسم شدم پاشدم ببینم هنوز اندازمه یا نه...

○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

رفتم سر قبر بابابزرگم
یارو اومده پیشم نشسته میگه فوت کردن؟
پ ن پ فردا امتحان ریاضی داره خودشو زده به خواب که نره...


○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

می گم صبح ساعت 5 دارم میرم تنگ کوه
میگه اه با دوستات؟
پ ن پ با فرشته هایی که صبح های زود برا شمارش ثواب ها دورم جمع می شن!!!

○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

بابام دستشو برید خون مث فوّاره داشت میزد بیرون...دادو بیداد میکرد یکی یه تیکه دستمال بده همه خونم داره میره میمیرم الان! مامانم گفت میخوای جلو خونریزی روبگیری....بابام گفت پَ نَ پَ سگ همسایه عطسه کرد،شنیدم صداشو میخوام برم دور دهنشو پاک کنم

 

○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

يه روز شيشه رفته بود توي دستم هي بالا و پايين ميپريدم به دوستم گفتم بيادرش بيار گفت شيشه رو گفتم پ ن پ بيا شکل منو در بيار با هم شاد شيم


○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

به خانومم گفتم کنترولو بی زحمت بده بچه ها سروصدا میکنن صدای تلویزیونو نمیشنوم
میگه کنترل تلویزیونو؟
گفتم:پ ن پ کنترل بچه هارو میخوام صداشونو mute کنم!!!

 

○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

تو بازار می چرخیدم دیدم یه دختربچه 4-5 ساله داره گریه می کنه و مامانشو صدا میزنه! رفتم پیشش گفتم چیه عمو مامانتو گم کردی؟ برگشته می گه: پ ن پ دیدم صدام قشنگه دارم روضه می خونم!!!!!! منم رنگم شد عین لبو کم آوردم دیگه. ی دفعه مامانشم سر رسید گفتم دختر شماست این چه زبونی داره؟؟ گفت پ ن پ مداح محلمونه اومدم بگم دعام کنه!!!!!!!!!!

 

○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

پسر برادرم تازه ب دنیا اومده آوردیمش خونه خوابیده.چنتا از فکوفامیلامون اومدن میگن نینی خوابه میگم پ ن پ گفتن واسه بار اول بردیش خونه 8 ساعت بزنیدش برق شارژ ش...

 

○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

دختره پست گذاشته 
روی سنگ قبرم بزرگ بنویسید..... "تا حالا کجا بودی؟؟؟ برای گریه آمدی؟! "
منم در جوابش گفتم میام زیرش کامنت میزارم می نویسم پ ن پ برا عروسیت با دسته گل اوووووووووووووووومدم . خخخخخخخخخ

 

○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

 

مدیر مدرسه مون اومد به من گفت شما ریاضی امسال مدرسه اید؟؟؟
سریع از محل دور شدم رفتم چند متر اونورتر گفتم: پ ن پ ما آسفالت ترکهای زمین مدرسه ایم...مدیره دیگه نمیشه جلوش گفت


○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

دوستمو میبردن اعدام
داشتم خون گریه میکردم
یکی از شاهدان مییگه دوستته
میگم پ ن پ همشهریمه دارم ادای دین همشهری بودنمو به جا مییارم

 

○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

رفتم بقالی میگم بهم سیگار بده 
میگه یه بسته کافیه
میگم پ ن پ یه گونی بده


○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

سره کلاس نشسته بودیم . یهو مدیره اومده میگه : خسته نباشید
معلممون هم میگه : یعنی زنگ خورد ؟
میگم پ ن پ اومده بهت روحیه بده 1 ساعت دیگه درس بدی ! !
معلمه روشنفکره داریم عایا ؟ نه واقعا داریم ؟
مسولین رسیدگی کنن

○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

رفتم در خونه رفیقم ... از پشت آیفون میگه... تنهایی؟ پ ن پ خونه محاصره ست بهتره خودتو تصلیم کنی!!!


○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

 

از دستشویی اومدم بیرون همکارم منتظر وایستاده منو دیده میگه تو بودی تو دستشویی ؟؟ میگم پ ن پ 3 نفر دیگه هم هست من اول شدم!!!


○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

دارم رو تردمیل عین خر مدووم یارو میگه اینجوری میدویی لاغر کنی؟؟ میگم پ ن پ دارم واسه نقش آفرینی تو سری جدید میگ میگ آماده میشم!


○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

 

یارو اومده نونوایی می پرسه:صفه؟
می خواستم بگم په نه په این همه جمعیت واسه پیشکشی واسه شماست


○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

داداشم اومده میگه سوئــیچ ماشینتو بده ، لطفـــاً .
بهش گفتم : می خوای ببریش بیرون باهاش بگردی ؟
میگه : پـَ نَـــ پَـ ، میخوام برم قــفل درش رو امتحان کنم به موقــع خراب نشده باشه !


○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

توي خونه روي تردميل مي دويدم بابام اومد گفت:داري ميدوي ك خير سرت از اين لاغرتر شي ؟
گفتم پ ن پ كلاسم دير شده عجله دارم!!


○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

تو خيابون دفتر نقاشي ريخته بودن ، گفتم عاقا اينا واسه فروشه ؟؟
گفت :" پ ن پ ، گذاشتيم واسه زيبايي محيط زيست"


○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

زنگ زدم عكاسي نوبت بگيرم واسه عكس گرفتن دختره گوشي رو برداشته ميگم: ببخشيد خانوم امروز وقت خالي كي دارين؟ ميگه:واسه عكس گرفتن؟ ميگم:پ ن پ واسه اينكه با خونواده خدمت برسيم!!! بعد مي خنده ميگه:6وقت داريم ...ميگم: قبل از 6 هم كسي نوبت داره؟ ميگه: پ ن پ امروز رو كلا واسه همسر اينده ام خالي كردم!!!


○○○○○○○  پ  ن  پ  ○○○○○○○

 

رفتم مرغ فروشي به فروشنده ميگم:بال دارين؟
ميگه:بال مرغ؟
ميگم:پ ن پ بال هواپيما چن تا كوچه پايين تر سقوط كرديم ميخوام درستش كنم
!!!

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 242
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 44
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 35
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 35
  • بازدید ماه : 35
  • بازدید سال : 37
  • بازدید کلی : 671