يه روز دو تا آفريقاييه با يه غضنفر يه چراغ جادو پيدا ميکنن، يکه از اينا چراغه رو پاک ميکنه، يهو غوله چراغ ميزنه بيرون و بهشون ميگه هر کدومتون يه آرزو بکنيد آفريقاييه اولي فکر ميکنه ميگه منو سفيد کن، از اونطرف غضنفر ميزنه زيره خنده، ازش ميپرسن چرا ميخندي، ميگه همينجوري آفريقاييه دومي هم ميگه منو سفيد کن، بازم غضنفر ميزنه زيره خنده، ازش ميپرسن چرا ميخندي، ميگه همينجوري بعد که نوبت غضنفر ميرسه، يه نيگاه به آفريقاييهاي خوشحال مي کنه، و ميگه هر دوتاشونو سياه کن
غضنفر میره جبهه بهش میگن اونجا چیکار میکردی؟ میگه زرشک پاک میکردم!!! بهش میگن خوب پس اونجا اشپز بودی؟ میگه : نه ، روی تابلوهایی که نوشته بود کربلا منتظر ماست بیا تا برویم زیرشون نوشته بودند زرشک ما اون زرشکارو رو پاک می کردیم!!!!
ميخواستن حیف نون رو رييس حفاظت اطلاعاتش كنن. بهش يه سري اسرار مملكتي ميگن ببينن چقدر مي تونه بروز نده. تهديدش ميكنن نمي گه. مي زننش نميگه. بي خوابي بهش ميدن نمي گه. زن و بچه اش رو شكنجه مي كنن نميگه. آخر سر كه مي بينن خيلي كارش درسته واسه اطمينان بيشتر مي ندازنش يه ماه انفرادي و رفتارشو زير نظر مي گيرن ببينن اگه بازم دووم آورد رييس حفاظت اطلاعاتش كنن. تو انفرادي مي بينن كه هي ميزنه تو سر خودش و ميگه: اه يادم بيا ديگه
چهار تا لر میرن جهنم وقتی بر میگردن ازشون میپرسن چطور بود ؟ حیف نونا هم میگن سخت بود اما خاموشش کردیم .
تركه رو به زور وادار به نماز خوندن مي كنن. بعد مي بينن نشسته داره همين جوري دعا مي كنه. ميرن گوش ميدن مي بينن ميگه: خدايا! اينا منو به زور وادار كردن به نماز خوندن، تو خودت قبول نكن!!!
صرف فعل نشستن به گویش لری: مو بَنیشوم، تونَم بَنیشی، اونوم بَنیشَ، ما که بَنیشیم، شومام که بَنیشید، دیه جا نی اونا بنیشَن
یه روز یه حیف نون داره تو رودخونه هی میره زیر آب میاد بالا . ازش میپرسن چیکار میکنی میگه اومدم اینجا توالت ولی هرچی میگردم سنگ پیدا نمیکنم خودمو پاک کنم
تعداد صفحات : 35